English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7982 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
corner post U محل کرنر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
corner-post U [پایه ایستاده در سنگ نبش]
Other Matches
corner U گوشه
corner U گوشههای رینگ
corner U انحصار موقتی
corner U لچک
corner U گوشه و کنار فرش و یا یک شکل
corner U سنگ نبش
in the corner U در گوشه
corner U درگوشه انداختن
corner U سرپیچ
corner U گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner U نبش
corner U کنج
corner U زاویه
corner U خرید یکجا
corner U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
corner U کرنر
corner U گوشه زمین
corner U طرفین پایگاه اصلی
corner shot U ضربه به گوشه دیوار جلو
corner reflector U بازتاباننده گوشهای
corner reflector U پریکسوپ تنظیم هدف رادار
corner reflector U پریکسوپ رادار
corner radius U شعاع کنج
corner quadrant U ربه دایره کرنر
corner solution U راه حل گوشهای
corner stone U سنگ سوک
corner weld U جوشکاری گوشه
corner truss U تیر مشبک کنج دار
corner truss U خرپای گوشه دار
corner throw U پرتاب ازاد از گوشه
corner stone U سنگ بنا
corner stone U پایه
corner stone U بنیاد اساس
corner stone U سنگ کنج
corner joint U اتصال فارسی
corner flag U پرچم کرنر
corner cut U بریدگی گوشه
to turn the corner <idiom> U بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
chimney-corner U [گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
corner-bead U زبانه ی نبش
corner-brace U حایل کوتاه
corner-capital U سرستون نبش
corner-stone U سنگ نبش
across corner dimension U اندازه گیری گوشه از وسط نیمساز
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
Could we have a table in the corner? U آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
In every nook and corner . U درهر گوشه وکنار
Every nook and corner. U هر سوراخ سنبه ای
coffin corner U چهار گوشه زمین
corner shop U مغازهکوچک
corner assembling U بست گوشهای
corner crew U متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
corner arc U نیمدایرهگوشه
warm corner U نبرد سخت
warm corner U جای خطرناک
to trun the corner U پیچ خوردن
to trun the corner U پیچیدن
corner joint U اتصال گوشه
to drive into a corner U درتنگنا انداختن
to cut off a corner U میان برکردن
kitty corner U مورب اریب
the corner's of the earth U کدانهای زمین
the corner's of the earth U اکناف عالم
make a corner in U احتکار
make a corner in U احتکار کردن
corner cap U کابینکناری
corner cupboard U گنجهکنج
corner fitting U اتصالگوشهای
cut of a corner U میان بر کردن
rink corner U گوشهمیدانبخبازی
extruded corner U [پیش آمدگی گوشه درونی]
corner upright U میلهکناری
corner tower U برجکناری
corner stud U پایهچوبیکناری
corner pad U کنارتشک
corner pin U سوزنکناری
corner stool U چهارپایه
ingot corner segregation U انفکاک گوشههای شمش
corner reflector antenna U انتن با بازتابنده گوشه دار
corner-medallion design U طرح لچک و ترنج
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
to do a thing ina corner U کاری که درخلوت یادرزیرجلی انجام دادن
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
She was sitting in the corner of the room . U گوشه اتاق نشسته بود
In the dark corner of the room . U در گوشه تاریک اطاق
I was standing at the street corner . U درگوشه خیابان ایستاده بودم
I am in a tight corner . I am hard put to it . U قافیه برمن تنگ شده است
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. U بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
out post U نگهبان
out post U نگهبانی
out post U پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
to post up U مطلع کردن کامل دادن به
post U پایگاه
to post up U تکمیل کردن
ex post U عملی
ex post U بوقوع پیوسته
last post U شیپورعزا
last post U شیپور خاموشی
the post has come U پست امد
ex post U به اعتبار گذشته
the post has come U پست رسید
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
ex post U واقعی
first post U شیپور خبر شبانه
the post has come U پست وارد شد
post- U بسته پستی
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post U پست کردن
post U دیرک ستون
post U تیر
post U تیرعمودی
post U جرز
post U ستون
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U مجموعه پستی
post- U نامه رسان پستچی
post- U چاپار
post- U پست
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post U چوب تقویت
post U مربوط به پست
post U ارسال سریع پست کردن
post U عجله
post U صندوق پست تعجیل
post U سیستم پستی پستخانه
post U بسته پستی
post U مجموعه پستی
post U نامه رسان پستچی
post U چاپار
post U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post U پست نظامی
post U پاسگاه
post U گماردن نگهبان قرار دادن
post U محل ماموریت موضع
post U پادگان قرارگاه
post U بدیوار زدن
post U اگهی کردن اعلان کردن
post U شغل
post U مقام مسئولیت
post U پست
post- U عجله
post- U تیر
post- U تیرعمودی
post- U جرز
post- U ستون
post- U چوب تقویت
post- U مربوط به پست
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
post- U دیرک ستون
post- U پست کردن
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post- U که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- U محل ماموریت موضع
post- U پادگان قرارگاه
post- U پایگاه
post- U صندوق پست تعجیل
post- U تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post- U پست نظامی
post- U پاسگاه
post- U مقام مسئولیت
post- U ارسال سریع پست کردن
post- U سیستم پستی پستخانه
post- U شغل
post- U اگهی کردن اعلان کردن
post- U بدیوار زدن
quota post U شغل دایمی
relay post U پست رابط ستون
post road U جاده پستی
post restante U پست رستان
post restante U پست رستانت
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
post property U اموال پادگان
railing post U میله نرده
post road U جاده چاپارخانه دار
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
queen post U عصا
post union U اتحاد پستی بین المللی
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
post time U زمان شروع اسبدوانی
post test U پس ازمون
post tensioning U پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
post strike U بعد از تک هوایی
quota post U پست دایمی
post strike U بعد از اجرای تک
post script U SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S
post property U اموال پادگانی
post processor U پس پردارنده
post multiplication U پس ضرب
post position U محل اسب در شروع
Recent search history Forum search
1میشه یه تلفن برای من به پست کنین ببینین پاس من آماده است یا نه
16:42 PM
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com